YASNA.B
⭐⭐سوپر استار⭐⭐
- عضویت
- May 5, 2023
- جنسیت
- خانم
مادرم لطیف بود، برخلاف میل پدرم رفتار میکرد و روی قوطی چای، برچسب «برای چایهای عصر جمعه» میچسباند. گلهای یاسمن را آب میداد و ترانه میخواند؛ دور از چشم پدرم، برایم قصه شب میگفت و با طمانینه، نوازشم میکرد. پدرم میخواست مهندس بشوم و خشن. مادرم وارونه بود؛ برایش شعر میگفتم و میخندید. مادرم من را شاعر کرد. شعر که میگفتم، برایم چایِزعفران دم میکرد و شیرینی میپخت، مثل زنهای قجری لباس میپوشید، نقاشی میکرد و موهایش را میبافت.