چه روز سختی ...

[گری]

از دیروز تا حالا سرما خوردم و خیلی خسته ام 🫠
خیلی ..‌.
روحم خیلی آسیب دیده ست
امروز از ساعت ۷ و ۴۵ کلاس بودم تا یک !
از اون ور دو و نیم کلاس داشتم و بعدشم ریویو داشتم برای امتحان پس فردا ...
البته که ریویو رو به اندازه ی بقیه استفاده نکردیم !

 

[گری]

قبل از امتحان به گریه افتاده بودم ،نمره ی یکی از امتحانام اومده بود ،بد نبود ولی در حدی که من میخواستم نبود 🫠
از اون ورم حالم بد بود ...فکر کردن داشت دیوونه ام میکرد

 

[Firebreather]

امروز از ساعت ۷ و ۴۵ کلاس بودم تا یک !

این که چیزی نیست من ۹ ساعت کلاس بودم یه بار

 

[گری]

شاید تنها لحظه ای که خنده به لبام آورد ،دیدن کسرا و دوستاش بود که جلوی ساختمونی که امتحانامون برگزار شده بود ایستاده بودن ،صحنه ی با مزه ای بود ،دقیقا همون جوری ایستاده بودن که آدما جلوی در مراسما وایمیستن

 

[گری]

این که چیزی نیست من ۹ ساعت کلاس بودم یه بار

خوب درسای دانشگاهمون سخته 🫠
قبلا بیشتر از اینم داشتم ..‌.
هر روز من همینه 🫠از ۷ و ۴۵ کلاسم تا کم کم ساعت ۳

 

[گری]

شاید تنها لحظه ای که خنده به لبام آورد ،دیدن کسرا و دوستاش بود که جلوی ساختمونی که امتحانامون برگزار شده بود ایستاده بودن ،صحنه ی با مزه ای بود ،دقیقا همون جوری ایستاده بودن که آدما جلوی در مراسما وایمیستن

دلم میخواد بگم توهمه ولی جدی بعد از اینکه یه دور رفتم و برگشتم ،کسرا رفته بود
بعدشم که تا نرفتم ،نرفتن امتحان کردم

 

[گری]

جسدیم شدم
دستکشمو یادم رفته بود ببرم ،کلا با دستم جسدو تماما بهش دست زدم 🫠کل وجودمم که جسدی شد

 

[Firebreather]

خوب درسای دانشگاهمون سخته 🫠
قبلا بیشتر از اینم داشتم ..‌.
هر روز من همینه 🫠از ۷ و ۴۵ کلاسم تا کم کم ساعت ۳

۱۳ روز عید رو ۹ ساعت ۹ ساعت کلاس برداشته بودم مثل خل وعضا مخم داشت سوت میکشید

 

[Firebreather]

۱۳ روز عید رو ۹ ساعت ۹ ساعت کلاس برداشته بودم مثل خل وعضا مخم داشت سوت میکشید

همشم مبحثای جدید

 

[گری]

همشم مبحثای جدید

موفق باشی پس ...
من از بهمن تا حالا وضعیتم اینه
ترم بعدم همینم و بعد ها